دلتنگی های آدمی را باد ترانه می خواند 
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد 
و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند 
سکوت سرشاز از سخنان ناگفته ست 
 اعتراف به عشق های نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده 
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من
برای تو خویش
 چشمانی آرزو می کنم 
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند 
گوشی که صدا ها و نشانه را در بیهوشیمان بشنود
برای تو و خویش 
روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد ، 
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است سخن بگویم  .
                           ( کاست سکوت سرشار از ناگفتها ) با صدای شادروان احمد شاملو                                
       + نوشته شده در جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۸۵ ساعت 22:37 توسط سحر
        |